برای كسانی كه در ابنیه باستانی، مساجد و بقاع قدیمی، تجلی روح و هنر گذشتگان را میبینند جالب است بدانند این آثار خیر مانند مدرسه، حمام، پل، بیمارستان، دارالمجانین، راه، آبانبار، مكتبخانه و ... در ایران بر اساس چه عقیده مقدس و با چه هدف انسانی به وجود آمده؟
بانیان اصلی این ابنیه، خیّر و موسسان این آثار چه كسانی بودهاند؟ چه مقدار املاک و موقوفات به جای گذاشته و تا به امروز اسناد این املاك و موقوفات چگونه مصون مانده و آسیب ندیدهاند؟
امور خیر در میان اقوام آریایی
در میان ملل قدیم، اقوام آریانژاد، خاصه ایرانیان به پیروی از كیش و آیین خود به انجام كارهای نیك چون آبادانی و دستگیری مستمندان توجه بسیار داشتهاند و طبعاً دارای موقوفات و نذورات بسیاری برای نگهداری معابد و آتشكدههای خود بودهاند. پارهای از آنان در بعضی از شهرهای ایران نظیر یزد و كرمان، هنوز در بین زرتشتیان باقی و دایر است.
در ایران، تحت تعالیم زرتشت، خیرخواهی و نیکاندیشی، تفكری بوده است كه آنها را موظف مینموده، یک دهم درآمد خود را صرف (داد و دهش) و خیرات و كمک به فقرا نمایند. چنانكه در كتاب مذهبی زرتشتیان (اوستا) چنین آمده است:
خشتر مچا اهورایی آییم در گوبیوددت واستارم؛ اهورا مزدا از كسی خوشنود است كه بینوایان را دستگیری كند.
همچنین بسیاری از نیكوكاران زرتشتی پیش از مرگ، تمام یا قسمتی از دارایی خود را وقف مراسم (گهنبار) و كمک به تهیدستان و همکیشان خود میكردند. ریشه این سنت نیز به اوایل دوره پیشدادیان باز میگردد كه اعتقاد داشتهاند جمشید، شاه پیشدادی اولین بنیانگذار گهنبار بوده است.
امور خیر در اسلام
اسلام به عنوان آخرین و كاملترین آیین الهی با نگاهی جدی و قاطع به این امر، نگریسته است. درخصوص اثرات وضعی و پاداش اخروی امور خیریه، در قرآن مجید، آیات فراوانی وجود دارد. آیاتی كه درخصوص (تعاون) و (انفاق) و (بر) و (باقیات و صالحات) و (صدقات) در سورههای مختلف قرآن آمده است.
در روایات ائمه اطهار علیهمالسلام در این زمینه نیز، با تعبیر (صدقه) و (صدقه جاریه) تاكید فراوانی شده است. پیامبر (ص) بزرگ اسلام میفرماید: «اذا مات ابن آدم انقطع عمله الا عن ثلاثك صدقه جاریه اوعلم ینتفع به اوولد صالح» هنگامی كه كسی میمیرد پرونده اعمال او بسته میشود مگر در مورد سه چیز: كار نیک روزانه و علم مفید و فرزند صالح.
در اسلام به صدقه جاریه و وقف، توجه زیادی شده كه بیگمان در دیگر مذاهب و مكتوباتشان چنین اشارات صریحی نشده است. چرا كه اسلام (حبس كردن عین مال و سبیل كردن منفعت آن) را وقف میداند.
بدین ترتیب آن كه واقف است صریحاً مشخص میكند كه به چه منظور چیزی یا ملكی را وقف میكند. تاثیرپذیری از این مقوله، موجب توجه حكام و سلاطین و متنعمان همه اعصار تاریخی در كشورهای اسلامی نسبت به صدقات، اوقاف و امور خیریه شده است.
در زمانی كه سراسر دنیای غرب در تاریكی جهالت قرون وسطی فرو رفته بود و هیچ دستگاه فرهنگی، بهداشتی، موسسات خیریه و مظاهر تمدن و سازمانهای اجتماعی وجود نداشت، در میان ملل اسلامی بهخصوص ایران، با الهام از حقیقت و ایمان، در اوج سادگی، با سادگی تمام كارهایی كه امروزه در قالب مقررات و تشریفات انجام میشود، انجام میشد.
روند امور خیر در ایران تا استقرار قاجاریه
با تشكیل دولتهای نیمهمستقل ایرانی چون طاهریان، صفاریان و سامانیان، اوقاف هم یكی از مسائل مورد توجه حكومتها بود و از آنجا كه پس از غلبه مسلمین بر ایران، اراضی مفتوحه را یا در قبال دریافت پاداش و یا به دلخواه از ایرانیان گرفتند، به دلایل مختلف بهصورت موقوفه درآوردند و روستائیان در برابر پرداخت مالالاجاره، در املاك مزبور دارای حق انتفاع شدند. دیوان موقوفات كه بر املاك موقوفه نظارت داشت نتیجه چنین جریانی بود كه در دستگاه سامانیان به چشم میخورد.
در دوره آلبویه در شهرهای بزرگ ایران و عراق عجم همچون اصفهان، شیراز، ری و عراق عرب (بغداد) املاک بسیاری برای انجام امور فرهنگی، بهداشتی و دینی، توسط شاهان و شاهزادگان و مردم عادی وقف شد. در این راستا، بیمارستان معروف عضدی كه در سال 368 ه.ق كار ساخت آن توسط عضدالدوله دیلمی آغاز و در سال 371 ه.ق به پایان رسید، در كار ساخت بیمارستانهای دیگر در شهرهای مختلف تأثیر گذاشت؛ كه در منابع تاریخ عربی، به نام فارسی (مارستان) و (مارستانات) نام برده شده است.
در دوره سلجوقی، در سراسر ایران بناهای عامالمنفعه زیادی ساخته شد و وزیرانی چون خواجه نظام الملک طوسی مراكز علمی بزرگی را بنیان نهادند، معروفترین آنها مدرسه (نظامیه بغداد) است. هر چند كه اسناد بهجای مانده موید این است كه در یک مقطع خاص زمانی، نه تنها عواید موقوفات به مصارف خاص نمیرسید، بلكه غصب اموال و املاک موقوفه هم رواج داشت.
با یورش مغولان، نهادها و تشكیلات دیوانی دچار هرجومرج شد. رسیدگی به موقوفات و مسائل عامالمنفعه نیز از این قاعده مستثنا نبود. حتی در دوره ایلخانی تا زمان اسلام آوردن ایلخانیان، این وضع ادامه داشت. تنها از عصر غازان، پارهای از موقوفات وضع سابق خود را بازیافت. ولی اموال وقفی زیادی كماكان در دست غاصبان كه از بزرگان چادرنشین مغول بودند ـ باقی ماند.
شاید بتوان گفت تصاحب اموال موقوفه، یكی از مظاهر مبارزه میان دو گروه بزرگان لشگری (كه اكثراً از صحرانشینان مغول بودند) و روحانیون مسلمان (كه تولیت موقوفات را برعهده داشتند) بوده است.
ربع رشیدی، میراث بازمانده خواجه رشیدالدین فضلالله در عصر ایلخانی است. این موقوفه شامل بیمارستان، كتابخانه، مسجد و مدرسه بود. واقف برای تكمیل مدرسه و كتابخانه و نشر كتاب و تأمین هزینه زندگی و تحصیل طلاب علوم مختلف مدرسه موقوفاتی در نظر گرفته بود، كه بهبود وضع اوقاف و امور خیریه را در این دوره نشان میدهد.
با اسلام آوردن ایلخانان مغول، چنین رویهای متحول شد و رو به سامان نهاد، ولی نباید از نظر دور داشت كه مسئله وقف اموال تنها به مسلمانان متعلق نبوده، بلكه حق وقف و امتیازات ناشی از آن شامل كلیساها و صومعههای عیسویان هم میشد. خانقاهها هم در این مقوله میگنجیدهاند.
اكثر مدارس بر بنیاد موقوفات اداره میگردید. (حكومت اوقاف) وابسته به (دیوان قضا) بهعنوان یک تشكیلات منظم برای اداره اوقاف در عصر ایلخانان به وجود آمد و تحت نظارت قاضیالقضات شكل گرفت. رئیس آن را هم (حاكم اوقاف) میخواندند.
با گذشت زمان، گسترش موقوفات در ایران ادامه یافت، اما گسترش وسیع آن را باید مربوط به دوران صفویه، بهخصوص دوره شاهعباس و بعد از آن دانست. مهمترین موقوفات دوره صفوی متعلق به آستان قدس رضوی وآرامگاه شیخ صفیالدین اردبیلی در اردبیل است كه مبحثی مفصل و جداگانه میطلبد.
در دوره افشار سیاست نادر این بود كه دستور ضبط موقوفات را صادر نماید. در نتیجه بسیاری از املاک موقوفه توقیف و به انضمام املاک خالصه در دفاتر ثبت اراضی ـ كه پس از آن به (رقبات نادری) معروف شد ـ به ثبت رسیدند. با مرگ نادر و سیاست جانشینانش، این خطمشی تغییر كرد و بخشی از املاك توقیفشده به صاحبانشان مسترد گردید.
در یك جمعبندی كلی میتوان گفت كه در فاصله سالهای آشفته میان انقراض سلسله صفوی تا استقرار قاجاریه، بسیاری از املاک یا به تصرف حكومت درآمد و یا به املاک شخصی مبدل گردید.
كریمخان زند، برای رونق بخشیدن وقف قدمهایی برداشت و در شیراز آثاری برجای گذاشت. موقوفاتی هم برای آنها در نظر گرفت؛ و وزیری (بالانفراد و الاستقلال) جهت احیای اوقاف تعیین نمود.
جایگاه تشكیلاتی این نهاد در حكومت قاجار، بهخصوص در زمان ناصرالدینشاه، مورد توجه قرار گرفت. در سال 1257 ھ.ق پس از عزل میرزا آقاخان نوری، به امر ناصرالدینشاه، مجلس شورای وزرا با شش وزیر تشكیل شد و میرزا فضلالله نصیرالملك علیآبادی بهعنوان وزیر (وظائف و اوقاف) مامور رسیدگی به امور كشور گردید.
پس از تشكیل مجلس (دربار اعظم) یا (دارالشورای كبری)، در سال 1275ھ.ق اداره امور مملكت میان 9 وزارتخانه تقسیم شد و اعتمادالسلطنه در كتاب خود در ردیف وزرای مجلس دربار، از میرزا تقیخان مجد الملك بهعنوان وزیر وظائف مستقلاً یاد كرده است.
پس از پیروزی انقلاب مشروطه و روی كار آمدن نخستین كابینه، به ریاست وزرایی، میرزا نصراللهخان مشیرالدوله، با هشت وزارتخانه تشكیل شد و اداره اوقاف در زیرمجموعه ادارات تابعه وزارت علوم جای گرفت.
در ایران، زمانی كه مردم از نعمت امنیت و آسایش برخوردار بودهاند برای سلاطین و بزرگان و مردم، فرصت انجام امور خیر و ایجاد موقوفات متعدد فراهم میشده است و به همان نسبت در دورانی كه در مسیر جریان تاختوتاز و جنگهای بنیانبرانداز و بلایای طبیعی قرار میگرفتهاند نهتنها امور خیریه و عامالمنفعه متروک میشده، بلكه اغلب املاک و ابنیه وقفی، ویران و نابود شده و متولیان آنها از بین میرفتهاند.
دیدگاه خود را بنویسید