از تهران عازم اصفهان بودم در پلیسراه که اتوبوس متوقف شد، زن جوانی وارد اتوبوس شد. ابتدا فکر کردم از متکدیانی است که همیشه در پلیسراهها جلوی مسافرین را میگیرند تا بلکه با هزار خواهش و التماس اعانهای به آنها بدهند.
مانند همان آقایی که در طول چهار سال دوران دانشجوییام هر وقت میخواستم به خانه برگردم، در پلیسراه قزوین حضور داشت و بنده خدا بعد از چهار سال هنوز نتوانسته بود دلیل دیگری غیر از عمل جراحی بچهاش پیدا کند و گاهی دوست داشتم در گوشش بگویم یکم خلاقیت و نوآوری را چاشنی کارت بکن.
بگذریم، همانطور که به صندلی لم داده بودم، زن جوان نزدیکتر آمد و همزمان که برگهای در دست داشت، برای مردم توضیح میداد که: "این امیرحسینِ، سه سالشه، پدرش رو از دست داده، اگر دوست دارید به دختر بچه هم کمک کنید چند نمونه سراغ دارم، این عکس هستیِ و دو سالشه، بیماره" و این توضیحات رو با چاشنی "انشالله خدا خیرتون بده" و "در زندگی خیر ببینید" ارائه میداد.
فهمیدم که وی از یک موسسه خیریه است و برای آن موسسه جذب مشارکت میکند. صدایش زدم و او با فکر اینکه من قصد کمک دارم با خوشحالی به سمت من آمد. از او راجع به موسسه خیریهاش پرسیدم و اینکه تحت نظارت کدام ارگان قرار دارد. اما زن جوان بیاعتنا به سؤالات من همچنان از اجر و ثواب کمک به کودکان سخن میگفت.
باز از او درباره موسسهاش پرسیدم و از اینکه از کجا مطمئن شوم که این کمکها به دست کودکان میرسد. زن جوان با گفتن جمله کوتاه "از این بابت خیالتان راحت" بازهم توضیحات قبلی خود را جهت اقناع من به کمک کردن ادامه داد.
هرچقدر که با خود کلنجار رفتم، نتوانستم خود را راضی کنم تا به موسسهای که از آن حرف میزد کمک کنم. بعد از رفتنش، مردی که در کنارم نشسته بود از مواجه خود با اینگونه افراد در سطح شهر سخن گفت و از اینکه چندین بار در خیابان به خاطر آنکه در رودربایستی قرار گرفته است به آنها کمک کرده است و حتی نمیدانسته که به کدام موسسه خیریه کمک کرده است.
حتی اگر بپذیریم که آن زن قصد کلاهبرداری نداشته و واقعاً نماینده همان خیریه بوده است، باز هم این سؤال به اذهان متبادر میگردد که کدام ارگان به وی اجازه داده است تا جلوی شهروندان را بگیرد و از آنان درخواست کمک نماید، کما اینکه مسئولان مختلف از جمله مدیرکل دفتر نظارت بر مراکز غیردولتی سازمان بهزیستی در گفتگو با روزنامه شرق، فعالیت خیریه در خیابان و معابر عمومی را ممنوع دانسته است.
حتی اگر جذب مشارکت به این روش منع قانونی نداشته باشد، باز هم برای کنشگران و فعالین حوزه خیریه جای تعجب است که امروزه باوجود پیشرفت علم و تکنولوژی، چگونه یک موسسه خیریه برای جذب مشارکت، همانند متکدیانی خیابانی رفتار مینماید. از این دسته از افراد کم نیستند کسانی که امروزه در معابر و مکانهای عمومی در حال گرفتن پول از مردم به اسم خیریه هستند.
اما خیریهها چه هستند و چه اهدافی دارند، باید گفت که با گسترش و پیشرفت جوامع فعالیتهای خیرخواهانه نیز کمکم از حالت فردی خارج و شکل سازمانی و رسمیت یافته به خود گرفت و بهنوعی واسطه و مجرایی برای انتقال کمک به نیازمندان و افراد کمتر برخوردار جامعه شدند.
خیریهها کارکردهای بسیار مفیدی در سراسر جهان در راستای خدماترسانی و توسعه پایدار دارند. در کشور ما نیز مؤسسات خیریه خوشنامی وجود دازند که سالهاست به فعالیتهای خیرخواهانه مشغول هستند و توانستهاند خدمات ارزشمندی را ارائه دهند، خدماتی که شاید هیچگاه دولتها و دولتمردان و یا بخش خصوصی حاضر به عرضه آنها نبودند.
بهطوریکه به نقل از پژوهش «محمود نکویی مقدم» و همکارانش با عنوان "نقش مؤسسات خیریه در نظام سلامت" حدود 40 درصد از هزینه ساخت مراکز درمانی و بهداشتی از کمکهای خیّرین است.
اما متأسفانه بنا به دلایلی که در این نوشتار به آن خواهیم پرداخت، کشور ایران مأمن مناسبی برای رشد سریع فعالیتهای سودجویانه در قالب خیریه شده است.
رشد مؤسسات خیریه ایرانی در حالی در سایه عدم نظارت درست در حال اوج گرفتن است که امروزه حتی رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس نیز به آن حساس شده است.
«پورابراهیمی» در سخنان و مصاحبههای خود بهکرات از عدم وجود نظارت کافی بر مؤسسات خیریه شکایت کرده و به جد پیگیر این قضیه است.
روزنامه «جامجم» نیز در گزارش خود با عنوان "جای خالی نظارت بر مؤسسات خیریه" به این موضوع پرداخته است و به نقل از مدیرکل امور اجتماعی و مؤسسات خیریه سازمان اوقاف، تعداد خیریهها را در کل کشور حدود 15 هزار موسسه پیشبینی نموده است. این در حالی است که در اظهار نظرهای سایر مسئولان اعداد و ارقام متفاوتی از وجود تعداد مؤسسات خیریه نقل شده است.
در کشور ما سازمانهای مختلفی همانند وزارت کشور، نیروی انتظامی، بهزیستی، سازمان اوقاف، کمیته امداد و برخی ارگانهای دیگر برای مؤسسات خیریه مجوز صادر میکنند و هرکدام از این سازمانها ادعا دارند که باید متولی سازمانهای خیریه باشند.
این تعداد سازمان صادرکننده مجوز باعث شده است تا حتی آمار دقیق و منسجمی از تعداد مؤسسات خیریه در ایران در دسترس نباشد و معلوم نباشد که سهم این مؤسسات در اشتغال افراد و سهم آنان در اقتصاد و تولید ناخالص داخلی چقدر است و این درحالیست که اکثر کشورهای دنیا هر ساله اطلاعات کاملی را در زمینه سهم بخش غیرانتفاعی در اشتغال، اقتصاد، تولید ناخالص داخلی و سایر زمینهها در اختیار دارند.
بههرحال وضعیت آشفته نظارت بر مؤسسات خیریه در کشور ما باعث شده است، بسیاری از افراد سودجو در قالب خیریه دست به اقدامات خلاف قانون بزنند و همین مسئله موجب شده است تا فعالیتهای سایر مؤسسات خوشنام که در راستای خدماترسانی به جامعه گامهای مثبت برمیدارند، به حاشیه رانده شود و تحت شعاع اقدامات آنها قرار گیرد.
اما بزرگترین ضربهای که این وضعیت میتواند به پیکره مؤسسات خیریه وارد سازد، خدشهدار شدن اعتماد عمومی مردم به این مؤسسات است.
چراکه مهمترین منبع مالی سازمانهای مردمنهاد و بهطور خاص مؤسسات خیریه، در تمام نقاط جهان اعانات و کمکهای مردم است. کمکهایی که امروزه به واسط اقدامات برخی افراد و مؤسسات سودجو در حال کاهش است و اعتمادی که در زیر گامهای افراد سودجو در حال خدشهدار شدن است.
نظارت بر مؤسسات خیریه و سازمانهای مردمنهاد چگونه باید صورت گیرد؟!
گاهی اوقات برخی ادعا میکنند که سازمانهای مردمنهاد که خیریهها نیز جزئی از آنها محسوب میشوند اصولاً نباید مورد نظارت قرار گیرند چرا که به وجهه مردمی بودن این مؤسسات خدشه وارد میکند.
اما این ادعا نمیتواند ادعای صحیحی باشد چراکه در اکثر کشورهای جهان فعالیتهای خیرخواهانه در یک چارچوب قانونی و منطقی و همراه با نظارت شکل میگیرند و عدم وجود نظارت موجبات سوءاستفاده این مؤسسات را فراهم میآورد.
از طرف دیگر به لحاظ علمی یکی از ویژگیهای سازمانهای مردمنهاد رسمیت یافتن آنها است. بدین معنا که درست است که آنها وابسته به دولت نیستند اما نیازمند اخذ مجوز و نظارت دقیق هستند.
فعالیتهای حوزه غیرانتفاعی بهخودیخود دارای ابهام است و از آنجاکه سازمانهای غیرانتفاعی سهامدار ندارند این امر نظارت بر آنها را مشکل میسازد، اما تمام کشورهای دنیا سعی کردهاند هر کدام به فراخور سیستم حکومتی و ویژگیهای مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی سیستمی منسجم را برای نظارت بر مؤسسات خیریه در نظر بگیرند.
داشتن سیستمی منسجم برای نظارت بر خیریهها در اکثر کشورهای دنیا، سبب شده تا وضعیت شفافی در مورد فعالیتهای خیرخواهانه به وجود آید و مردم با اطمینان بیشتری اقدام به کمکهای بشردوستانه کنند.
اما در کشور ما مسئله چیز دیگری است و مشکل آن است که چندین سازمان مجوز تاسیس خیریه صادر میکنند. این مسئله باعث شده است که هم نظارت دقیقی بر این مؤسسات صورت نگیرد و هم اینکه هیچکدام از این سازمانها مسئولیت و پاسخگویی کامل را در این زمینه را بر عهده نگیرند.
همانگونه که «صادق عبادی» در پژوهش خود با عنوان "بنیادها و مؤسسات خیریه غیر وقفی در ایران" بهخوبی به این نکته اشاره کرده و بیان میکند که هزاران بنیاد و موسسه خیریه در مساجد و مناطق مختلف فعالیت میکنند و در هیچکدام از دوایر رسمی به ثبت نرسیدهاند و گویا تا هنگامیکه این بنیادهای خیریه به فعالیت سیاسی نپردازند دولت نیز با آنان کاری ندارد.
از طرف دیگر دیدگاه علمی نسبت به فعالیتهای خیرخواهانه وجود ندارد و اکثر مؤسسات خیریه در کشور روشهایی سنتی و تقلیدی را در پیشگرفتهاند، روشهایی که در آن به شفافیت و پاسخگویی این مؤسسات کمتر توجه شده است، که متأسفانه مجموعهای مسائل موجبات سوءاستفاده برخی افراد سودجو را فراهم آورده است تا در قالب فرار از مالیات، پولشویی و کلاهبرداری اقدام به تأسیس موسسه خیریه نمایند.
قطعاً نمیتوان بدون مطالعه دقیق یک مدل برای نظارت بر مؤسسات خیریه ارائه داد. اما ازآنجاکه سازمانهای صادرکننده مجوز بسیار زیاد هستند و حتی برخی از آنها نیز زیرمجموعه دولت نیستند و این امر رسیدن به یک نوع نظارت یکپارچه را مشکل میسازد و لازم است که مسئولان ارشد کشوری به این مسئله ورود نمایند و بهتر آن است که یک سازمان مشخص وظیفه نظارت و صدور مجوز را بر عهده بگیرد.
اگر اقدام مفیدی در این راستا شکل نگیرد بهزودی اندک اعتمادی که در بین مردم وجود دارد، از دست خواهد رفت و این امر موجب وارد ساختن ضررهای جبرانناپذیر بر بدنه جامعه مدنی کشور، خصوصاً مؤسسات خیریه میشود.
چراکه مهمترین سرمایه اینگونه مؤسسات را میتوان اعتماد مردم دانست، دیوار اعتمادی که به علت وضعیت به وجود آمده در حال ترک برداشتن است و همین مسئله امروزه، جذب مشارکت در بسیاری از خیریهها را با مشکل مواجه ساخته است.
اما چه کسی دلسوزتر از خیریهها نسبت به خودشان، بهتر آن است که فعالان و کنشگران حوزه خیریه خود در این زمینه پیشقدم شوند و در درجه اول با ارتباط برقرار کردن با یکدیگر و شبکهسازی گسترده و سپس ارتباط با دولت و بخشهای دیگر به فکر حل این وضعیت آشفته باشند چراکه همانگونه که گفته شد دود ناشی از آتش برافروخته در جنگل خیریهها، به چشم مؤسسات خیریه خوشنام خواهد رفت، مؤسساتی که بخش قابلتوجهی از خدماتی را که باید دولت ارائه میداد، به دوش میکند.
خیری که از عدم نظارت منسجم و دقیق بر خیریهها به وجود میآید برای افراد و برخی مؤسسات سودجو است و شرّ آن برای مؤسساتی است که دغدغه انجام فعالیتهای خیرخواهانه و رفع فقر و تبعیض را دارند.
نویسنده: «میلاد مرادی»، دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت دانشگاه علامه طباطبایی
دیدگاه خود را بنویسید