مشارکت دادن کودکان و نوجوانان مشارکت جدی آنها نقشی محوری در فعالیتهای حمایت و ترویجگری دارد. این مهم بخشی از روند توانمندسازی کودکان و نوجوانان است تا به عنوان افرادی برخوردار از حقوق آن را مطالبه کنند. برای تحقق این هدف باید فضایی به وجود آورد که در آن کودکان بتوانند نگرانیها، ایدهها و پیشنهادهای خود را به زبان آورند و تصمیمگیرندگان و مسئولان صدای آنها را بشنوند. این فضا کرامت، انصاف، عدالت و برابری را افزایش میدهد و فرصتی در اختیار کودکان و نوجوانان میگذارد تا به عنوان شهروند سخن خود را بگویند و در جامعه مشارکت داشته باشند.
همیشه یادتان باشد که از خود بپرسید: آیا کار ترویجگری ما بدون تبعیض انجام میشود و حاشیهنشینترین قشرها و گروهها را هم در بر میگیرد؟ مثلا آیا صدای همه کودکان و نوجوانانی که زندگیشان تحتالشعاع موضوع قرار دارد را به گوش دیگران میرساند؟ هنگامی که طراحی برنامهای ویژه کودکان و نوجوانان را برای ترویجگری در دست دارید پاسخ شما به این پرسشها اهمیتی سرنوشتساز خواهد داشت.
کودکان و نوجوانان برای پیشگامی در ارزیابی و تحلیل موقعیت خود غالبا در جایگاه بهتری هستند و بهتر میتوانند راهحلهای شدنی را بیابند. برنامهریزان اغلب به این بهانه که کاری که در دست دارند (مثلا تهیه و تنظیم یک سیاست) مستلزم دانش و مهارتهایی است که فقط در اختیار افراد تحصیلکرده یا برخوردار از آموزشهای تخصصی است، مشارکت کودکان را نادیده میگیرند. در حالی که به عنوان مثال، نوجوانان و کودکان بهتر میتوانند مشخص کنند که یک وسیله بهداشت و درمان جوابگوی نیازهای ویژه آنها هست یا نیست؛ و یا مثلا دختران کم سن و سال بهتر از همه میدانند که چرا همکلاسیها و همسالان آنها ترک تحصیل میکنند، و نمونههای دیگر.
مزایای مشارکت نوجوانان در ترویجگری
- ایدههایی از واقعیت زندگی آنها را وارد بحث میکند و باعث میشود که بزرگسالها مشکلات و راهحلها را از زاویه دید کودک ببینند، ایدههایی که شاید از چشم بزرگسالان دور بماند.
- افتخار کشف راهحلها به کودکان و نوجوانان تعلق میگیرد.
- کودکان و نوجوانان با حضور در این فعالیتها دیده میشوند و به عنوان بازیگران موثر و شهروندان کوشا در جامعه بهتر پذیرفته میشوند.
- کودکان و خردسالان مهارتهایی تازه یاد میگیرند و اعتماد به نفسشان بیشتر میشود.
- با کنشگری کودکان و نوجوانان، در بزرگسالها اغلب پایبندی بیشتری به وجود میآید.
رویکرد حقوق بشر-محور به ترویجگری، کودکان و نوجوانان را به عنوان بازیگران جامعه به رسمیت میشناسد. هیچگاه برای آغاز دخالت دادن کودکان بیش از اندازه زود نیست. در جدول زیر با توصیههایی برای این که چگونه کودکان را در تمام مراحل ترویجگری، از جمله برنامهریزی، اجرا، پایش و ارزشیابی، مشارکت دهیم آشنا میشویم:
چگونه میتوان مشارکت نوجوانان را در ترویجگری جلب نمود؟
کودکان را میتوان به شیوههای گوناگونی در ترویجگری دخالت داد. در زیر به اختصار گفته میشود که کودکان و نوجوانان اغلب چگونه در ترویجگری به کار گرفته میشوند.
● مشارکت مشاورهای در ترویجگری: این نوع مشارکت عمدتا شامل همکاری با کودکان و نوجوانان برای تهیه پیامها و پندهایی درباره موضوعهایی است که بر بهزیستی آنها تاثیرگذارند. در این مشارکت، بزرگسالها معمولا برنامهها و پروژهها را مشخص میکنند و امکان این را به وجود میآورند که کودکان با استفاده از روشهای مشارکتی در تعیین اولویتها و توصیهها، نقشی فعال به عهده بگیرند.
● مشارکت گروهی در ترویجگری: مشارکت گروهی کودکان در ترویجگری مستلزم آن است که کودکان و بزرگسالها در طول فرآیند ترویجگری، یعنی از مرحله شناسایی مسئله تا پایش و ارزیابی نتایج همکاری کنند. کودکان و بزرگسالان میتوانند در پروژههای ترویجگری از این دست گامهای نخست را بردارند و در بیشتر موارد کودکان مهار فرآیند را به دست میگیرند و هر چند گاه از پشتیبانی بزرگسالها بهره میگیرند.
● ترویجگری به رهبری کودکان و نوجوانان: همان طور که از عنوان فوق برمیآید، در ترویجگری به رهبری کودک، کودکان نه فقط بخشی از فرآیند هستند بلکه آن را رهبری میکنند و اغلب ابتکارعمل را نیز در دست دارند. البته این بدان معنا نیست که آنها به حال خود رها میشوند. ترویجگری به رهبری کودک به معنی آن است که محیطی و راههایی به وجود آوریم و منابعی فراهم کنیم که کودکان با استفاده از آنها از مسائلی که بر آنها تاثیرگذار است آگاه شوند، به این موضوعات بپردازند و درباره آنها ترویجگری کنند. باید به کودکان و نوجوانان کمک کرد تا با قوانین و سیاستها آشنا شوند و اطلاعات باید به شکلی که برای آنها قابل درک باشد در اختیارشان قرار گیرد. گذشته از این، ما نمیخواهیم که کودکان به خطر بیفتند – در تمام مراحل این فرآیند باید از کودکان و نوجوانان محافظت کرد. باید برای آنها مربی و پشتیبان باشیم. در واقع میتوانیم از خود آنها بیاموزیم که چگونه در ترویجگری از آنها پشتیبانی کنیم.
تاثیر اقدامات کودکان و نوجوانان را نه فقط میتوان با قوانین و سیاستهایی سنجید که توصیههای کودکان را به جد میگیرند و با آنها هماهنگاند، بلکه با میزان پذیرش کودکان و نوجوانانی که ترویجگری را رهبری میکنند نیز قابل سنجش است. چالش ما این است که مشارکت کودکان و نوجوانان در ترویجگری را به پدیدهای رایج و آشنا تبدیل کنیم. برای تحقق این هدف باید مزایای مشارکت کودکان و نوجوانان را در قالب پیامی به جامعه یادآوری کنیم و نمونههای خوب از این مشارکت را بارها بازگوییم.
شرایط لازم برای فرآیند مشارکت کودکان و نوجوانان
تمامی فرآیندهایی که در آنها کودک یا کودکانی مشارکت میکنند و صدایشان شنیده میشود باید از این ویژگیها برخوردار باشند:
- شفاف و آگاهیدهنده. کودکان را باید با اطلاعاتی که کامل، قابلدرک، منطبق با شرایط سنی و همراستا با معیارهای کثرتگرایی باشد از حقوقشان آگاه کرد تا بر پایه این اطلاعات بدانند که میتوانند دیدگاههای خود را آزادانه به زبان آورند، بدانند که به این دیدگاهها اهمیت لازم داده میشود، مشارکت آنها چگونه صورت میگیرد، دامنه آن چقدر است، هدفش چیست و چه تاثیر بالقوهای دارد.
- داوطلبانه. هیچگاه نباید کودکان را واداشت که برخلاف میلشان دیدگاههای خود را بیان کنند و باید این آگاهی را به آنها داد که میتوانند در هر مرحله از فرآیند به مشارکت خود پایان دهند.
- احترامآمیز. با دیدگاههای کودکان باید با ادب و احترام برخورد کرد و باید فرصتهایی در اختیار آنها گذاشت تا ابتکار عمل را به دست بگیرند و ایدههای خود را مطرح کنند. بزرگسالهایی که با کودکان کار میکنند باید نمونههای خوب از مشارکت کودکان را ذکر کنند، گرامی بدارند و گسترش دهند از جمله مشارکت آنها در خانواده، مدرسه، فرهنگ و فعالیتهای محیط زیستی. لازم است که بزرگسالها اطلاعاتی نیز درباره شرایط اجتماعی-اقتصادی و بستر فرهنگی و محیطی زندگی این کودکان داشته باشند. اشخاص و سازمانهایی که برای کودکان و با کودکان کار میکنند باید به دیدگاههای آنهای درباره مشارکت در رویدادهای مردمی احترام بگذارند.
- بجا. مسائلی که کودکان حق دارند در موردشان ابراز عقیده کنند باید واقعا با زندگی آنها ارتباط داشته و بجا باشد تا آنها بتوانند با استفاده از دانش، مهارتها و توانمندیهای خود در حل این مسائل بکوشند. گذشته از این، باید فضایی پدید آوریم که کودکان بتوانند در آن مسائلی را که خود بجا و مهم میدانند مطرح کنند و به چارهجویی بپردازند.
- متناسب. محیطها و روشهای کار باید بر پایه سازگاری با ظرفیتهای کودکان شکل گیرند. باید وقت و منابع کافی در اختیار آنها گذاشته شود تا کودکان آمادگی لازم را به دست آورند و با اعتماد به نفس و در اختیار داشتن فرصت کافی نظرات خود را بیان کنند. باید از این نکته آگاه بود که نیاز کودکان به پشتیبانی یکسان نیست و شکلهای گوناگون مشارکت باید بر پایه سن و ظرفیتهای در حال رشد آنها در نظر گرفته شود.
- فراگیر. مشارکت باید فراگیر و از الگوهای موجود تبعیض دور باشد. باید فرصتهایی فراهم کرد تا کودکان حاشیهنشین، پسر و دختر، فعال شوند. کودکان یک گروه همگون نیستند و مشارکت باید به شکلی طراحی شود که فرصتهای برابر، بدون هر گونه تبعیض، برای همه وجود داشته باشد. برنامهها هم باید طوری تهیه شوند که تفاوتهای فرهنگی کودکان از همه باهمستانها در آنها لحاظ شده باشد.
- همراه با آموزش. بزرگسالان به آمادهسازی، مهارت و حمایت نیاز دارند تا مشارکت موثر کودکان را پیش ببرند و با مهارتهایی چون گوش دادن، کار مشترک با کودکان و به کارگرفتن آنها به تناسب ظرفیتهای در حال رشدشان آشنا شوند. خود کودکان را هم میتوان به عنوان مربی و تسهیلکننده امور برای ترویج موثر مشارکت به کار گرفت. باید ظرفیت آنها را افزایش داد تا مهارتهایشان قویتر شود؛ مهارتهایی چون آگاهی مشارکتی موثر از حقوقشان و آموزش برای سازماندهی جلسات، جمعآوری کمکهای مالی، رفتار با رسانهها، سخنگفتن در جمع و ترویجگری.
- ایمن و حساس به خطر. در بعضی موقعیتها بیان نظرات ممکن است با خطر همراه باشد. بزرگسالها در قبال کودکانی که با آنها کار میکنند مسئول هستند و باید با نهایت احتیاط بکوشند که احتمال بروز خشونت، استثمارشدن و یا هر پیامد منفی دیگر که ممکن است بر اثر مشارکت کودکان بروز کند را به کمترین اندازه کاهش دهند. برای محافظت درست از کودکان باید راهبردی روشن داشت که در آن برای خطرات ویژهای که در کمین گروههای کودکان است فکری شده باشد و نیز برای موانعی که شاید آنها را از کمکگرفتن بازبدارد چارهجویی شده باشد. کودکان باید بدانند که از جمله حقوق آنها این است که از آسیب و گزند در امان بمانند و نیز باید بدانند که در صورت نیاز به کمک به کجا بروند. برای این که ارزش و مفاهیم ضمنی مشارکت درک شود و خطرات احتمالی برای کودکان کاهش یابد، باید با خانوادهها و باهمستانها کار کرد و در این راه سرمایهگذاری کرد.
- پاسخگو. التزام به پیگیری و ارزیابی ضروری است. به عنوان مثال، در هر پژوهش یا فرآیند مشاورهای باید کودکان را آگاه کرد که نظراتشان چگونه تفسیر و استفاده شده است و اگر لازم باشد باید به آنها فرصت داد تا تحلیل موجود از یافتهها را به چالش بکشند و بر آن اعمال نفوذ کنند. کودکان همچنین حق دارند درباره این که چگونه مشارکت آنها بر نتیجه کار تاثیرگذار بوده است بازخوردی روشن دریافت کنند. هر گاه اقتضا کند باید به کودکان امکان داد که در فرآیند یا فعالیتهای مرحله پیگیری مشارکت داشته باشند. پایش و ارزیابی مشارکت کودکان باید در صورت امکان با حضور خودشان انجام شود.
کودکان را آگاه میکنیم. | از کودکان نظرخواهی میکنیم. | کودکان دادههایی را تهیه میکنند. | کودکان شرکایی برابر هستند. | کودکان رهبری را به عهده میگیرند. | |
برنامهریزی | از برنامههای ترویجگری آگاه میشوند. | نگرش آنها در برنامههای ترویجگری به کار برده میشود. | در جمعآوری اطلاعات کمک میکنند. | در مرحله برنامهریزی تاثیر عمدهای بر تصمیمها دارند؛ مثلا میتوانند تعیین کنند که فعالیتهای ترویجگری کی، کجا و چگونه صورت بگیرد. | مسائل ترویجگری را مشخص میکنند و در مرحله برنامهریزی، نفوذی چشمگیر و تعیینکننده دارند. |
اجرا | در جریان پیشرفت اجرا قرار میگیرند. | به عنوان مثال، از نگرش آنها در مطالب مربوط به ترویجگری استفاده میشود. | در اجرا مشارکت میکنند؛ مثلا مطالبی را تهیه میکنند، در جلسات حاضر میشوند، و از این قبیل | در ترویجگری نقشی مشترک دارند، از جمله در مسئولیت تصمیمگیری | با پشتیبانی بزرگسالها، فعالیتهای ترویجگری را رهبری میکنند. |
پایش | به آنها گفته میشود که ترویجگری چگونه عمل میکند. | از آنها میخواهیم که درباره چگونگی کارکرد ترویجگری نظر خود را بگویند. | در جمعآوری اطلاعات درباره پیشرفت ترویجگری کمک میکنند. | بر چگونگی اجرای پایش تاثیرگذارند. | با پشتیبانی بزرگسالها، آنها روند پایش را عمدتا شکل میدهند. |
ارزشیابی | از تاثیر ترویجگری آگاه میشوند. | از آنها میخواهیم که عقیده خود را درباره تاثیر پروژه برزندگیشان بگویند و درباره بهترشدن آن اظهارنظر کنند. | در جمعآوری اطلاعات راجع به تاثیرگذاری ترویجگری کمک میکنند. | در تحلیل فرآیند تاثیرگذاری و نتیجهگیری از آن مشارکت داده میشوند. | در شکلگیری تمامیت روند ارزشیابی نقشی اساسی دارند. |
وقتی کودکان و نوجوانان را در ترویجگری مشارکت میدهید، این چند نکته را به خاطر بسپرید:
● بزرگسالها را به کار بگیرید. همان قدر که کار با کودکان و نوجوانان برای تقویت مشارکت آنها مهم است، کار با بزرگسالها هم برای دگرگون کردن نگرشها و رفتارشان اهمیت دارد تا آنها با گذشت زمان مشارکت نوجوانان را بهتر بپذیرند و بشناسند. بزرگسالها در ترویجگری برای کودکان و ایجاد فضایی مناسب که کودکان بتوانند در آن کنشگری کنند، صدایشان شنیده شود و نظراتشان جدی گرفته شود، نقشی مهم بر عهده دارند. این نکته هم اهمیت دارد که کودکان و نوجوانان نخست در فرآیندهای تصمیمگیری در سطح محل زندگیشان مشارکت داده شوند و توانمندیهای آنها تقویت شود تا بعد سخن و عملشان در سطحی فراتر از محیط زندگیشان شنیده و دیده شود و بر فرآیندهایی کلیتر، مثلا در سطح کشور، منطقه یا جهان تاثیرگذار باشند. در همین حال باید با بزرگسالها و کارکنان برنامهها کار کرد تا شناخت آنها از این که چگونه کودکان را در ترویجگری به مشارکت ترغیب کنند بیشتر شود.
● همه کودکان و نوجوانان را به کار بگیرید. آیا صدای همه گروههای کودک و نوجوان با هر پیشینهای که دارند در کار ترویجگری ما به گوش میرسد؟ خصوصا گروههای به حاشیه رانده شده؟ سرمایهگذاری در فرآیندها و ساختارهایی که به کودکان و نوجوانان حاشیهنشین امکان بدهد صدای خود را به گوش دیگران برسانند مهم است.
● به کار گرفتن کودکان و جوانان در تمام مراحل. کودکان و نوجوانان را در همه مراحل کار ترویجگری، از برنامهریزی، اجرا و پایش گرفته تا ارزشیابی و پیگیری به کار بگیرید.
● ترویجگری مستلزم منابع است. به کار گرفتن کودکان و نوجوانها در ترویجگری مستلزم وجود ذخایری فراتر از منابع مالی است. این کار نیروی انسانی، زمان، دانش و مهمتر از همه، شوق همراهی با کودکان در ایجاد تغییر را میطلبد.
● دانش خود را در اختیار کودکان و نوجوانان بگذارید. برای این که کودکان و نوجوانان ترویجگری کنند باید راههایی برای آگاه کردن آنها در زمینه این موضوع بیابیم. آنها باید بتوانند قوانین، سیاستها و بستر گستردهتر مسائل را درک کنند. بنابراین تولید اطلاعاتی که برای کودکان و با در نظر گرفتن سنو سال آنها، توانمندیهایشان و زبانشان مناسب باشد ضروری است. اگر دانش لازم در اختیار کودکان و نوجوانان قرار بگیرد، آنها میتوانند در حل مسائل خودشان عاملی موثر باشد. صدای آنها به کار ترویجگری اصالت و اعتبار میبخشد و برخورداری از دانش این صدا را قویتر میکند.
● از امکانات موجود نهایت بهره را ببریم. از ذخایر و منابع موجود، از جمله باشگاههای نوجوانان، کمیتهها، مجلس نمایندگان و ساختارهای دیگر استفاده کنیم و آنها را تقویت کنیم.
● ترویجگری با خطراتی همراه است. در شرایطی خاص، ترویجگری ممکن است رفاه کودکان و نوجوانان را با خطر مواجه کند. ترویجگری که در آن رهبری امور به دست کودک باشد به این معنا نیست که همه مسئولیت ایجاد تحول و تغییر را به دوش کودک بیندازیم و او را به حال خود رها کنیم. باید از خود کودکان و نوجوانان بپرسیم که در این راه چگونه میتوانیم از آنها حمایت کنیم. باید به آنها کمک کنیم که از خطرات احتمالی این کار مطلع باشند. گاهی اوقات خطرهایی که در کمین آنهاست به اندازهای زیاد است که مشارکت امن و بیخطر امکانپذیر نیست. در این موارد برای رساندن صدای آنها به گوش دیگران و وارد کردنشان در گفتوگو باید راههای دیگری یافت. برای این منظور شاید نیاز باشد که بزرگسالها از طرف کودکان ترویجگری کنند و در ضمن بکوشند که صدای کودکان همچنان در کانون گفتوگوها به گوش برسد.
● مشارکت دادن کودکان و نوجوانان بسیار ارزشمند است. این کار میتواند برای هر دو طرف سودمند باشد. وقتی کودکان و نوجوانان برای تحقق آرمانهای خودشان وارد عمل میشوند بیشتر دیده میشوند و به عنوان بازیگران اجتماعی و شهروندان جامعه بیش از پیش جایگاه خود را مییابند و به رسمیت شناخته میشوند. آنها با خود ایدهها و ابتکارهای نو و خلاقانه هم به ارمغان میآورند.
این مطلب برگرفته شده از جزوه صندوق کودکان ملل متحد (یونیسف) منتشر شده در سال ۲۰۱۰ میلادی است. متن ترجمه شده به فارسی ویرایش و خلاصه و در بخشهایی نیز بازنویسی شده تا برای خواننده رسا باشد.
دیدگاه خود را بنویسید