بسیاری از مردم ایران دارای عواطف انسانی بالا هستند اما به رغم این، کشورمان در شاخص بخشش جایگاه چندان مناسبی در دنیا ندارد. یعنی در شاخص یاد شده در ردههای میانی در بین کشورهای جهان قرار دارد. جالب این که روز به روز بر تعداد موسسات خیریه در ایران افزوده می شود اما نتیجه آن نیست که انتظارات را برآورده کند.
گفتوگوی قدس با سردار نصرا... فتحیان دلاور جبهههای دیروز و مدیرعامل این روزهای موسسه خیریه امدادگران عاشورا به بررسی این موضوع اختصاص دارد.
فتحیان در دوران دفاع مقدس معاونت بهداری قرارگاه خاتم را بر عهده داشت، پس از آن به عنوان مسئول بهداری نیروی زمینی سپاه، مسوول حوزه فرماندهی فرمانده کل سپاه، مسوول بسیج جامعه پزشکی تهران بزرگ به ایفای نقش پرداخت. معاونت بهداشت و درمان ستاد کل نیروهای مسلح به مدت ۷/۵ سال یکی دیگر از مسئولیتهای وی بوده است. بسیاری از بیمارستانهای خوبی که امروز نیروهای مسلح دارند در دوره فرماندهی وی طراحی و احداث شده است.
آقای فتحیان، همه ما میدانیم که فرهنگ ایرانی و آموزههای دینی در ایران همواره بر مفاهیمی چون «بخشش»، «کمک به نیازمندان» و نظایر آن تاکید دارد با این وجود در ابتدا یک ارزیابی از میزان فعالیتهای خیرخواهانه در کشور ارایه کنید و سپس بفرمایید چرا باید افراد توانمند در این حوزه بیشتر ورود کنند؟
به طور کل ایرانیها مردمانی مهربان و دارای عواطف انسانی بالایی هستند. یعنی بر اساس بررسیهای جامعهشناسان کمک به محرومان و نیازمندان یا انجام کار خیر به نفع مستمندان یکی از ویژگیها خوب مردم ما است اما از این ظرفیت به خوبی استفاده نمیشود. در واقع خیریهها در حال حاضر فقط از ۱۵ درصد ظرفیت مردم برای کمک به نیازمندان استفاده میکنند این درحالیست که دارای پتانسیل بالایی در این بخش است اما امروز آوردههای غربیها در بخش خیریه بیشتر از ما است. یعنی آنها بیشتر از ما دارند به افراد نیازمند کمک میکنند. اما در پاسخ به بخش دوم پرسشتان باید عرض کنم که هر جامعهای نیاز به خیرین دارد اما در جامعهای مثل ایران که بیمهها و تامین اجتماعی در آن گسترده و فراگیر نیست نیاز به خیرین بیشتر احساس میشود تا دولتها بتوانند به کمک آنها نیازهای اولیه محرومان مثل مسکن و درمان برخی از بیماریهای صعبالعلاج را برآورده کند چون پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و برخلاف شعارهای اولیه به دلیل وقوع جنگ تحمیلی و شرایط اقتصادی دولتها نتوانستند نیازهای اساسی همه بخشهای جامعه را برآورده کنند. در واقع هنوز نیازهای بخشهایی از جامعه بر زمین مانده است.
در ایران با تعدد مراکز خیریه مواجه هستیم که این امر تا حدی نشان از بیاعتمادی افراد به خیریهها دارد. آیا میتوان این خیریهها را تجمیع کرد یا حداقل از بیشتر شدنشان جلوگیری کرد؟
در حال حاضر به دلیل تعدد خیریهها ساختار فعالیتهای خیرخواهانه کمی نامتمرکز است در حالی که اگر تعداد این گونه موسسات کمتر اما از ابعاد بزرگتر و قدرت بیشتری برخوردار بودند، خیلی بهتر بود چون در این صورت ضمن نظارت بهتر بر خیریهها ارایه خدمات نیز شفافتر و مشخص میشود که یک شخص نیازمند از چند خیریه خدمات دریافت میکند. در واقع جلوی برخی از سوء استفادههای احتمالی گرفته میشود اما واقعیت اینست که دولت نمیتواند خیریهها را تجمیع کند چون علاوه بر این که جزو سازمانهای مردم نهاد محسوب میشوند خیلی از اینگونه موسسات خانوادگی، فامیلی، رفاقتی و ... هستند. ضمن این در حال حاضر ارائه مجوز برای تاسیس خیریه توسط دستگاهها و سازمانهای مختلفی مثل وزارت کشور، نیروی انتظامی، بهزیستی انجام میشود که کار را مشکلتر میکند بنابراین به نظرم دولت فقط در زمان ارائه مجوز میتواند ضمانتهای کافی از آنها بگیرد.
همانطور که اشاره کردید برغم پتانسیل بسیار بالا و وجود تعداد زیاد موسسات خیریه اما نتیجه چندان مطلوب نیست. شما ریشه های این موضوع را در چه میبینید؟
شاید این مساله کمی به نبود شفافیت مالی در برخی موسسات خیریه در کشور برمیگردد چون در امور این چنینی برای مردم خیلی مهم است بدانند کمکی که میکنند به کجا میرود و آیا واقعاً به دست افراد نیازمند میرسد. این یک واقعیت تلخ است که برخی از ۱۵۰هزار خیریهای که در کشور وجود دارد در بخش مالی حساسیتهای لازم را ندارند. در مجموع اگر خیریهها از لحاظ مالی شفاف عمل کنند و سیاسی کاری هم نکنند آنوقت قطعاً از آنها استقبال بیشتری میشود.
موارد یاد شده به خوبی نشان میدهد که فعالیت خیریهها در ایران چندان شفاف نیست با این وجود بفرمایید آیا این موضوع ناشی از ضعف قانون است یا این که از لحاظ قانون کمبودی نیست و مشکل به ضعف در اجرای قانون بر میگردد؟
به نظرم موسسات خیریه هم خلاء قانونی دارند. یعنی در تاسیس خیریهها و نظارت بر آنها قوانین جامعی وجود ندارد. یعنی روند تاسیس خیریهها بسیار طولانی است و در بعد نظارت هم ضعفهایی وجود دارد. البته باید به یاد داشته باشیم که نظارت در کار مردم درست نیست اما باید چارچوبهایی تعریف شود که این موسسات پاسخگو باشند تا این گونه اطمینان مردم نسبت به عملکرد آنها بیشتر شود. البته اخیرا دولت یازدهم کارهای مثبتی در این زمینه انجام داده اما هنوز جا برای کار زیاد است.
دولت میتواند بستر را برای ورود بهتر خیرین در کمک به مردم هموارتر کنند. یعنی موانع اضافی را بردارد. در واقع شرایط را به گونهای فراهم کند که ورود مردم برای انجام امور خیر آسان شود.
در ابتدای مصاحبه گفتید که فقط از ۱۵ درصد ظرفیت مردم برای انجام فعالیتهای خیرخواهانه در کشور استفاده میشود با این وجود آیا خیریهها در بهرهگیری از همین ظرفیت برای خدمت به نیازمندان توفیق داشتهاند؟
خیریهها سطحبندی هستند برخی از آنها توفیق خوبی داشتند و برخی هم نه. مثلاً خیریه امدادگران عاشورا با عضویت بیش از ۹ هزار نفر از پزشکان کشور از سال ۸۱ تا کنون در حال ارائه خدمات پزشکی به بیماران بهویژه بیماران صعبالعلاج و سرطانی است. البته ما فقط اعتماد یک درصد جامعه هدفمان را جلب کردیم اما اگر میتوانستیم اعتماد افراد بیشتری را جلب کنیم آنوقت موفقتر بودیم. یعنی اشکال از خود ماست اما مردم همواره آمادگی ورود در انجام امور خیریه دارند منتها باید بستر برای آنها فراهم باشد. مثلاً الان شما به اتفاق چند نفر از بستگانتان اگر بخواهید خیریهای را تاسیس و به مردم خدمت کنید باید دو سال دوندگی کنید تا مجوز آن را دریافت کنید. چون به راحتی مجوز نمیدهند. این درحالی است که دنیا در ارائه مجوز برای امور خیریه زیاد طول نمیدهد. البته نمیگویم که هر مجوزی را به هر افرادی بدهند اما وقتی مشخص شد اساسنامه خیریه برای چیست و چه نیتی دارد قاعدتاً مجوز باید در زمان کمی مجوز فعالیتش را صادر کنند.
دیدگاه خود را بنویسید