غلامحسین سالمی از چهره‌‌های برجسته حوزه ادبیات، شعر و ترجمه کشورمان است. سالمی اغلب در مجالس و محافل ادبی، با صدایی سخن می‌گوید و شعر می‌خواند که از فرط بمی، نه‌ تنها کودکان بلکه بزرگسالان را هم می‌ترساند و صدا و لحن حماسی همراه با بی‌تعارفی‌اش در ابراز عقیده، او را به «مرد خشمگین» 6 دهه اخیر شعر معاصر بدل کرده، اما واقعا نه خشمگین است نه یادآور خشم رستم.

بی‌شک او یکی از هنرمندان خیرخواه حوزه ادبیات فارسی و از معدود بزرگان اهل تمیز روزگار روشنفکری ماست که از هیچ یاری، هنگامی که درها فروبسته‌اند، فروگذار نکرده و نمی‌کند. سالمی 20 شهریور 1323 در تهران متولد شد اما به گفته خودش در یکی از مصاحبه‌‌ها «چون سه فرزند قبلی مرده به دنیا آمده بودند به‌محض اینکه به پدرم که در خرمشهر بود خبر دادند، حاجی دوید به قول خودش اداره سجل احوال خرمشهر و شناسنامه‌ام را از آنجا گرفت و من شدم غلامحسین سالمی خرمشهری.» او اکنون خود را خرمشهری می‌داند نه تهرانی.

سالمی معتقد است پاپاراتزی‌ها و در حقیقت روزنامه‌نگاران و عکاسانی که با روزنامه‌های زرد همکاری می‌کنند گاه مشکلاتی را برای هنرمندان در زمان حضور در رویدادهای خیریه به وجود می‌آورند و برخی حاشیه‌سازی‌ها موجب می‌شود بسیاری از چهره‌‌های شناخته‌ شده ترجیح دهند تبلیغی روی فعالیت‌های انسان‌دوستانه‌شان اعمال نشده و بیش‌تر در خفا به انجام امور خیر بپردازند.

آنچه در ادامه می‌خوانید گفت‌وگوی این هنرمند با هفته نامه «شهر امید» می‌باشد:


آقای سالمی شما هنرمندی هستید که چند دهه است در متن شعر ایران و تحولاتش قرار داشته‌اید و ویراستار و مترجمی خلاق نیز بوده‌اید. شما به‌عنوان یکی از چهره‌های مطرح چهار دهه اخیر تا چه اندازه با مقولات مرتبط با امور خیر پیوند خورده‌اید؟

سال‌هاست که با موسسه کودکان معلول ذهنی با نام وحدت همکاری می‌کنم. این موسسه در منطقه پاسداران واقع شده است و از آنجا که یک عده از کودکان و معلولان ذهنی در این مجموعه حضور دارند، همواره از دوستان و آشنایانم نیز خواسته‌ام که کمک‌هایشان را به سمت آن سمت سوق دهند.


در میان آثار و فعالیت‌های هنری خود تا چه اندازه، پرداختن به این موضوعات را در دستور کار قرار داده‌اید؟

چندی پیش و به مدت یازده ماه در نیمه شب یک برنامه رادیویی داشتم به نام «تهران در شب» و در بخشی از برنامه به اصرار خودم همواره با تأکید بر این بیت شعر: «شکرانه بازوی توانا، بگرفتن دست ناتوان است» تلاش می‌کردم که از مردم بخواهم با تمام وجود در این مسیرها گام بردارند و تلاش خود را صرف شناسایی فضاهای مورد اعتماد برای انجام امور خیر کنند.


نقش هنرمندان را در حضور پرشور برای کمک به همنوعان و رونق بخشیدن به جریانات خیریه چگونه می‌بینید؟

معتقدم یک هنرمند به معنای گسترده کلمه و از اقشار گوناگون، نخست باید مردمی باشد و هنرمندی که به هر دلیل و طریق خود را از جامعه پیرامونی جدا کند نمی‌تواند نام خود را هنرمند بگذارد. البته موسسات خیریه نیز کارکردهای مختلفی دارند و بسته به اینکه هر یک از آن‌ها چگونه می‌توانند در راستای کمک‌های مادی و معنوی گام بردارند باید نقش انسانی خود را ایفا کنند.

هنرمند از جامعه جدا نیست و هنرمندی که خود را از جامعه جدا بداند مرده است. در همین راستا حسن طبقه‌بندی‌کردن موسسات خیریه این است که با این کار می‌شود گزینه‌های متعددی در مقابل کسانی قرار داد که قصد ایجاد چنین سازمان‌‌هایی را دارند و یا نمی‌دانند که برای ارائه نگاه حمایتی به کجا مراجعه کنند.


آیا رسانه‌ها با هنرمندان در زمینه انجام امور خیر همسو هستند و آن‌گونه که باید فعالیت‌‌های آن‌‌ها را پوشش می‌دهند؟

نه خیلی. در این بین پاپاراتزی‌ها و عکاسانی که با روزنامه‌های زرد همکاری می‌کنند گاه مشکلاتی را برای هنرمندان در زمان حضور در رویدادهای خیریه به وجود می‌آورند که همین امر موجب می‌شود بسیاری از چهره‌‌های شناخته‌شده ترجیح دهند تبلیغی روی فعالیت‌‌های انسان دوستانه‌شان اعمال نشده و بیشتر در خفا به انجام امور خیر بپردازند. امیدوارم این نشریات زرد با تمام قوا به نفع خیریه‌ها و هنرمندان عمل کنند و مشکل‌ساز نباشند.


نظرتان درباره میزان مشارکت هنرمندان ایرانی در فعالیت‌‌های خیریه در قیاس با هنرمندان دیگر کشورها چیست؟

به هر روی سالیان سال است که هنرمندان در انجام امور خیریه پیشقدم هستند و هم در ایران و هم خارج از کشور در قالب اقدامات رویداد محور به این موضوعات پرداخته می‌شود و به بهترین شکل ممکن هم رسانه‌ای می‌شود. همه ساله شاهد آن هستیم که هنرمندان ایرانی و غیر ایرانی متناسب با حوزه فعالیت یا علاقه شخصی‌‌شان، بخشی از وقتشان را برای انجام امور خیریه صرف کرده و این‌گونه به شیرین‌ تر شدن زندگی خود و هم‌نوعانشان کمک می‌کنند.


به نظر شما تاثیر کار خیر بر روحیه فرد چیست؟

همه ما که امروز پا به سن گذاشته‌ایم به یاد داریم که از همان سال‌های پیش و پس از انقلاب و به‌ویژه در سال‌ های جنگ تحمیلی، بسیاری از مردم به عناوین گوناگون نیازمند کمک بودند که آن زمان نقش هنرمندان در تحقق این امر مؤثر بود و از رساندن مایحتاج اولیه زندگی و وسایل گرمایشی و سرمایشی تا بسیاری دیگر از کمک‌‌ها و قرار گرفتن در کنار دولتمردان نشان دادند مردم ایران با فرهنگی اخلاق‌‌مدار و انسان‌گرا همواره در انجام این امور پیشقدم بوده‌اند و آرامش و رضایت‌ خاطری که کار خیر به انسان می‌دهد را دریافته‌‌اند.

 

منبع: شهر امید