اگر تیم فوتبال را به مثابه یک سازمان در نظر بگیریم و هر بازی تیم را به مثابه یک فعالیت و یا یک رویداد در سازمان خود ببینیم، بی شک این بازی حساس و پر حاشیه میتواند درسهای مهمی را برای ما به ارمغان بیاورد.
ما نیز به نوبه خود تلاش خواهیم کرد تا با رویکردی علمی وقایع مشابه این رویداد تاریخی و مؤسسه خود را با یک دیگر مقایسه کنیم و به نوبه خود از آن پند بگیریم.
سرمایهگذاری بر نیروی انسانی
شاید برایتان جالب باشد بدانید سرمربی تیم ملی آلمان(یواخیملو) نزدیک به ۱۰ سال است در چنین تیم حرفهای فعالیت میکند.
در نگاه اول شاید این مسئله برایمان بسیار سادهتر از آن باشد که حتی بخواهیم به آن توجه کنیم اما حفظ، ارتقاء، آموزش و توانمند سازی نیروهای ارزشی در هر سازمانی باید به یکی از اصلیترین راهبردهای آن سازمان تبدیل شود.
چه بسا کارکنان توانمند و ارزشی یک سازمان بر اثر اتخاذ یک رویکرد و یا تصمیم نادرست از سازمان جدا میشوند و سازمان مجبور به صرف هزینههای کلان زمانی و مادی برای جایگزینی کارمند توانمند خود میشود.
داشتن تفکر تیمی
آلمان در این بازی به خاطر عملکرد خوب گروهی موفق به کسب این نتیجه طلایی شد، نه نمایشهای فردی یک یا دو بازیکن.
یک سازمان موفق نیز سازمانی است که تلاش میکند با چینش صحیح کارکنان خود بر اساس توانمندیهای آنها و همچنین مد نظر قرار دادن تفکر تیمی و گروهی فعالیتهای خود را برنامهریزی و اجرا کند.
از طرف دیگر عملکرد سیستمی در سازمان میتواند به نوعی با موضوع تفکر تیمی به دلیل حوزه بندی فعالیتها، عدم برداشت صحیح از مفهوم بروکراسی و از بین رفتن نفس عملکرد گروهی در تناقض باشد.
لذا مدیران موفق در سازمان تلاش میکنند با قرار دادن این دو مفهوم در کنار یکدیگر و بهره مندی صحیح از تفکر سیستمی در سازمان منجر به کسب موفقیتهای متعدد شود.
مزیت رقابتی پایدار
در ضربات پنالتی، این دروازهبانهای تیمها هستند که میتوانند یک ستاره به یادماندنی بشوند.
مزیت رقابتی دایمی و پایدار، امتیازی است که یک مؤسسه نسبت به مؤسسات رقیب دارد و غالبا از ویژگیهای همچون غیر قابل تقلید یا بسیار سخت برای تقلید، منحصر به فرد بودن، دایمی و پایداری و قابلیت کاربرد برای وضعیتهای گوناگون بهرهمند هستند.
میتوان تمرکز بر روی جامعه هدف، کیفیت و متفاوت بودن خدمات، تیم مدیریت و کارکنان عالی از جمله مزیتهای رقابتی پایدار دانست.
جدیت در کار
آلمان به خصوص در بازی برزیل فقط به یک گل اکتفا نکرد به طوری که در مدت زمان کوتاهی ۴ گل را حواله دروازه برزیل نمود. بسیاری مدیران ما نمیتوانند اصول نظری خود را به طور جدی و گسترده در سازمان متبوع خود، پیاده نمایند و با یک الی چند بهبود محدود، متوقف میشوند و یا بعضاً دوباره حرکتی رو به عقب دارند.
یک مدیر موفق سلسله اعمال مدیریتی خود را با تخصص و دانش کافی مرحله به مرحله پیادهسازی میکند و در این مسیر ترسی ندارد که از سایر متخصصین مدیریتی کمک بگیرد.
هرگز تسلیم نشوید
آلمانیها در غالب بازیهای خود در این جام تا آخرین ثانیههای بازی مبارزه کردند. آنها از مبارزه دست نکشیدند، نبرد پشت نبرد، مسابقه پشت مسابقه، مبارزه کردند. فکر شکست حتی در ذهن شان هم وجود نداشت.
هر چند ممکن است این خسیسه بخشی از فرهنگ مردم آلمان باشد اما ما نیز میتوانیم با درس آموزی از این خسیسه و به کار گیری آن در سازمان خود مسیر موفقیت را سهل و گاهاً تبعات ناشی از شکست را به حداقل برسانیم.
از رقبا درس بگیرید
در موضوع مدیریت، باید رقبای برتر خود را بشناسیم و همواره آنها را مورد تحسین قرار دهیم. اما چرا تحسین؟ وقتی ما کسی را تحسین می کنید دوست داریم ویژگیهای مثبت را از او یاد بگیریم و این ویژگیها را در خودمان نیز پرورش دهیم. اما وقتی از کسی نفرت داریم همه چیز او به نظرمان بد می آید. یکی از رازهای موفقیت این است که سعی کنیم ویژگیهای مثبت رقبایمان را بگیریم و آنها را با ویژگیهای مثبت خود در آمیزیم. در این مورد سعی کنید کاملا واقع بینانه عمل کنید، حتی اگر فقط در یک زمینه خاص رقبای تان بهتر از شما عمل می کنند از آنها بیاموزید.
انعطاف پذیر باشید
“مانند یک موش سریع حرکت کن در غیر این صورت توسط یک فیل له می شوی”
قبل از شروع جام جهانی، رسانه های آلمان، یواخیم لو را “نامشخص” و “گم شده” می نامیدند، زیرا او ترکیب و شکل بازی کردن تیم خود را قبل از انتخاب ۲۳ بازیکن نهائی که با او به برزیل رفتند، بارها تغییر داده بود.
تنها مزیت رقابتی که به راستی پایدار و دایمی است، بنا نهادن سازمانی است که خود بسیار متغیر، انعطافپذیر، سیال و در عین حال هوشمند باشد به نحوی که همیشه بتواند در شرایط مختلف و تغییرات متعدد یک مزیت را برای پیشی گرفتن از سایرین بیابد. برای چنین سازمانی فرق نمیکند که چه تغییراتی در حال وقوع است، مهم تطابق و کشف مزیت از دل هر تغییر است.
هرگز هدف را فراموش نکنید
در ساختمال فدراسیون فوتبال آلمان، عکسی از ورزشگاه معروف ماراکانا در ریو دو ژانیرو نصب شده است، جائی که مسابقه فینال آنجا برگزار شد. اما چرا؟
آنچه آلمان با استفاده از این تکنیک به دنبال آن بود، تبیین هدف (قهرمانی در جام بیستم) در تمامی ارکان فدراسیون از بازیکنان تا کارمندان بود.
مدیران موفق نیز همواره بر این اصل تکیه میکنند و تلاش می کنند تا ذهنیت تمامی ارکان سازمان خود را برای رسیدن به هدف متعالی سازمان شکل بدهند.
تمام موقعیتها و فرصتها را تصاحب کنید
آلمان، در ۳۰ دقیقه اول بازی برابر برزیل، ۵ گل به ثمر رساند. برای آلمانها، هیچ محدودیتی وجود نداشت. هیچ کس نبود که بگوید “این به قدر کافی خوب است”. آنها به حمله کردن ادامه دادند.
پرسنل و مدیران یک سازمان نیز باید بدون محدودیت باشند و تمام فرصتها را تصاحب کنند و در برابر رقبای بزرگتر قوی بمانند و اهدافی با سطح عالی را نشانه بگیرند.
مدیریت بحران
رسا ترین تعریف از بحران در زبان چینی ارائه شده است. در این زبان واژه بحران معادل فرصت خطرناک یعنی ترکیبی از تهدید و فرصت تعریف شده است.
پژوهش و بررسیهای انجام شده نشان میدهد بحرانها نفساً تعیین کننده میزان خسارت نیستند، بلکه پاسخ مسئولان به بحران است که میزان خسارتهای وارده و یا برد سازمان را تعیین میکند. شاید به نظر غیرعـــادی برسد ، اما واقعیت این است که برنامه ریزی و مدیریت ناصحیح بحران مرتباً دامنه خسارات را گسترده و میزان خسارت را افزایش میدهد. به طور مثال در مسابقه مورد بحث، اگر مربی تیم برزیل پس از خوردن گل سوم تغییر تاکتیک میداد ، شاید دامنه خسارات این تیم تا این میزان گسترش پیدا نمیکرد.
خود برتر بینی
یکی از عوامل روانی و گرایشهای نفسانی که انسان را از اندیشه درست و شناختن راه سالم باز میدارد، کبر و خودخواهی است و چه بسا تیم برزیل با عقبه درخشان خود و شانتاژ رسانهها پیش از برگزاری جام جهانی به عنوان یکی از مدعیان قهرمانی در این جام ، پا در این عرصه گذاشت.
غالباً حس خود برتر بینی در سازمان نگرش هائی همچون بینیازی از تجربههای دیگران و متهم ساختن جمعها و گروههای دیگر به بد و اشتباه عمل کردن، ندیدن اشکالات جمع خودمان و پرداختن به تعریف و تمجید از خود در عوض انتقاد و نقد از خود، موضعگیری در مقابل کسانی که دلسوزانه ایرادی را در ما دیدهاند و به ما تذکر دادهاند، تغییر نوع ادبیات جمعی و تبدیل شدن به ادبیاتی که همیشه از موضع قدرت است و راضی بودن از خود و در نتیجه درجا زدن در وضعیت کنونی و عدم حرکت رو به جلو منجر می شود.
تکیه بر عقبه بزرگ
یکی از آفت های مهمی که تیم ها و یا سازمان ها دچار آن می شوند درگیر شدن در قید و بند افتخار آفرینی ها و کسب موفقیت های درخشان در گذشته است و به نوعی نگرش پیروزی مطلق در هر میدان برایشان شکل می گیرد.
از همین رو می توان گفت در این رویداد نیز تیم برزیل با تکیه بر عقبه بزرگ خود به نوعی خود را پیروز میدان می دید.
سازمان ها و تیم های هوشمند با درس گرفتن از این رویداد می آموزند که باید برای هر فعالیت خود ، بدون توجه به گذشته درخشان خود و غره شدن به آن برنامه ریزی مدون و منظمی را در دستور کار خود قرار دهند.
جانشین پروری
متکی بودن به فرد و یا شخص خاص از دیگر عوامل مؤثر در شکست تیم برزیل بود و از آن جایی که دو مهره کلیدی خود یعنی کاپیتان و نیمار را در اختیار نداشت ، با چنین شکستی مواجه شد و چه بسیارند سازمانهائی که با از دست دادن یک نیروی خلاق و موفق خود با خلأ وجود آن نیرو مواجه میشوند و بسیاری از مسئولیتهای محوله ایشان نه تنها با جذب چندین نیروی جایگزین بر زمین میمانند، بلکه ممکن است سازمان نیازمند برون سپاری آن فعالیتها نیز شود.
عملکرد جزیرهای
عملکرد تیم برزیل در این بازی به نوعی تحت تأثیر عواطف و احساسات اعضائ تیم قرار گرفت و هر یک از بازیکنان به نوعی در صدد جبران شکست بودند و همین علت موجب تحمیل ۴ گل در مدت زمان ۶ دقیقه برای این تیم شد.
حال به این باندیشیم که تا چه میزان ما در مؤسسه خود تلاش کرد ایم با تکیه بر اصل اتحاد و به سبک دو امدادی فعالیتهای خود را دنبال کنیم و از عملکرد فردی و واحدی در مؤسسه که تداعی کننده عملکرد جزیره است، جلوگیری کنیم.
داشتن برنامه ریزی شکست
تیم برزیل با رویکرد پیروزی وارد این بازی میشود و پس از تحمیل شکست پنج بر صفر در نیمه نخست، بدون هیچ برنامه مشخصی در نیمه دوم نیز ظاهر میشود، در حالی که در طول تاریخ فوتبال موارد بسیاری بوده است که تیم بازنده میدان در نیمه نخست بازی را با نتیجه پیروزی در نیمه دوم و یا حداقل تساوی عوض میکند و این یعنی داشتن برنامه برای شکست.
مدیران یک سازمان موفق نیز همواره برنامهای را برای مواقع شکست سازمان خود در نظر دارند، تا حتی الامکان از تلفات شکست برنامه بکاهند.
هزینه شکست برابر است با هزینه آموزش
هر چند این شکست هزینه کلانی برای تیم برزیل به همراه داشت، اما مدیران ارشد این تیم اگر این هزینه را به مثابه هزینه آموزش ببینند، تلاش خواهند کرد از لحظه لحظه آن، نهایت استفاده را ببرند و از این بازی تجربه کسب کنند.
ما نیز باید در سازمان از شکستها درس بیاموزیم و برای تعالی سازمان خود تلاش کنیم.
دیدگاه خود را بنویسید