مردی کنار ساحلی که پر از ستاره‌‌های دریایی در حال مرگ بود راه می‌رفت. متوجه شد پسر بچه‌ای ستاره‌های دریایی را یکی‌ یکی به داخل اقیانوس پرت می‌کند. مرد به پسر بچه گفت این ساحل صد ها مایل است و صد ها ستاره دریایی در آن هستند و کار او تاثیری نخواهد داشت. پسر‌بچه درحالی‌که داشت یک ستاره دریایی دیگر را به داخل اقیانوس پرت می‌کرد گفت «برای این یکی تاثیرگذار بودم.»

این داستان ذهنیت جنبش‌های کارآفرینی اجتماعی را خلاصه می‌کند - قهرمانی یکه و تنها که سعی می‌کند بر زندگی یک نفر اثر بگذارد، پیش از آن‌که در دام فلج‌ کننده بدگمانی، طعنه‌زنی و بی‌ توجهی گرفتار شود. این‌که یک نفر به‌ تنهایی نیز قدرت تاثیر‌گذاری دارد.

این داستان همچنین ایراد مهم جنبش‌های کارآفرینی اجتماعی را نیز نشان می‌دهد. ما اغلب در تشخیص ماهیت پیچیده مشکلات، مرتکب خطا می‌شویم. معمولا درگیر راه‌حلی ساده و خطی می‌ شویم درحالی‌که ایجاد تغییر پایدار نیازمند تلاش مشترک است.

اقدام عملی مهم است اما نیاز داریم که سوالات جامع‌تر و راهبردی‌ تر بپرسیم تا راه‌حلی واقعی برای مشکلات خلق کنیم. در داستان ستاره دریایی، سوال می‌تواند این باشد که «چه چیز باعث می‌شود ستاره‌های دریایی در ساحل خشک شوند؟ چه قواعدی در این ماجرا دخیل هستند؟ چه زمانی می‌توانیم بیشترین تاثیر را داشته باشیم؟»

در سال ۲۰۰۸ هزاران ستاره دریایی در ساحل کنت در انگلستان در اثر جریان آب به ساحل آورده و خشک شدند. طرفداران محیط زیست و سازمان‌های فعال در این زمینه، آب و هوا و یک نوع بیماری را دلایل بروز این اتفاق بیان کردند اما بعد از پرسش‌هایی بیش‌تر فهمیدند دلیل ماجرا منشاء انسانی دارد. بخشی از مشکل به استفاده ماهیگیران از ابزاری که کف دریا را به جستجوی صدف، خراش می‌دهد برمی‌گردد. انجمن حفاظت از دریاها نیز نتیجه گرفت که این رویداد مصداق صید بی‌رویه است. این سازمان همچنین شروع به لابی‌گری با دولت کرد و خواستار «افزایش شدید حوزه‌های استحفاظی دریاها» شد. به گفته یکی از اعضای انجمن، اقدامات لابی‌گری « تلاشی برای حفظ اکوسیستم است».

مشکلات جهان واقعی معمولا ناشی از یک اکوسیستم معیوب است و راه‌حل‌ ها معمولا نیازمند تغییراتی در قوانین است. اگر شهروندان کنت در انگلستان کمپینی برای پرتاب ستاره‌های دریایی به دریا تشکیل می‌دادند، مشکل برای همیشه سرجای خودش باقی می‌ماند. بدون شیوه‌ها و قوانین جدید برای ماهی‌گیری، آن ستاره‌های دریایی مجددا توسط جریان آب به ساحل آورده می‌شدند. از آن بدتر، نجات‌دهندگان خودشان را گول می‌زدند که واقعا باور کنند که مشکل را حل کرده‌اند.

این داستان برای بسیاری از فعالیت‌های کارآفرینی اجتماعی امروز صادق است. بسیاری از ما تعدادی ستاره دریایی خوش‌شانس را به اقیانوس باز می‌گردانیم و بعد با خود می‌گوییم «خب من توانستم برای یکی از آن‌ ها موثر باشم». حتی ممکن است این تلاش قهرمانانه‌ مان را قاب بگیریم و در مراسم سالانه جمع‌ آوری کمک‌ های مالی استفاده کنیم تا بگوییم که این مشکل را حل کرده‌ایم.

پرتاب ستاره‌های دریایی مانند فعالیت خیرخواهانه، کار بدی نیست اما راه‌حلی دائمی نیست. وقتی کار خیرخواهانه و کار درست را با هم اشتباه بگیریم، مشکل و خطا را همیشگی می‌کنیم. تغییرات واقعی در جهان نیاز به تعداد بیشتری از رهبران ایجاد تغییر دارد. ما باید شجاعت لازم برای سر و کله زدن با فرآیند‌های پیچیده را داشته باشیم تا بتوانیم قوانین را تغییر دهیم.


بنیادهایی که به سازمان‌های غیرانتفاعی کمک مالی می‌کنند، باید رهبری را به عهده بگیرند. آن‌ها باید از سازمان‌های متقاضی کمک مالی بپرسند که نوآوری‌ های آن‌ها با دخیل کردن چه دلایل بنیادی، سیاست‌ها و سیستم‌ هایی قصد دارند تغییر دائمی و پایدار در دنیا ایجاد کنند. این سوالات ساده باعث می‌شوند سازمان‌هایی که خواهان ایجاد تغییرات اجتماعی هستند، راه‌هایی برای تغییر پایدار خلق کنند تا این‌که صرفا چند ستاره‌ دریایی را به دریا پرتاب کنند.


این مطلب نوشته ریچ تافل موسس سازمان پابلیک اسکوئرد است. سازمان ریچ به شهروندان کمک می‌کند تا در تغییرات اجتماعی تاثیرگذاری بیشتری داشته باشند. ریچ همچنین افراد را در حوزه پر پیچ و خم سیاست‌ گذاری عمومی آموزش می‌دهد. به‌عنوان یک فعال در حوزه نوآوری اجتماعی، ریچ دو سازمان غیرانتفاعی و دو سازمان انتفاعی را تاسیس کرده است و با بیش از یکصد نفراز کارآفرینان اجتماعی در سراسر دنیا کار کرده است. اصل این نوشتار را می‌توانید در مجله مطالعات نوآوری اجتماعی دانشگاه استنفورد مشاهده کنید.