وقف در فرهنگ ایرانی، از نخستین کارهایی به شمار میآید که پارهای انسانها هنگام به انجام رساندن اندیشههای نیکوکارانه بدان روی میآوردهاند. ایرانیان از دیرباز آموخته بودند هنگام یاریرسانی به دیگر هممیهنانشان، بیش و پیش از آن که به صدقه دادن به شیوه مستقیم و انفرادی بپردازند، بنیادهایی وقفی مستقر کنند تا بر پایه سودمندیهای ماندگار آن بنیادهای نیکوکارانه، مردم نیازمند و تهیدست بهرهمند شوند.
آیین وقف که در این میانه به عنوان سنتی ریشهدار در فرهنگ ایرانی همواره با پیدایش نهادها و بنیادهایی نیکوکارانه پیوند مییافته، بسیار مورد توجه بوده است. ایرانیان از همینرو بود که به آیین وقف توجهی بسیار داشتند. آنان زمانی که از مالی بسیار بهرهمند بوده یا به دست میآوردند، بهویژه در دوران کهنسالی بر آن میشدند یادگارهایی وقفی از خود بر جای گذارند. کسانی در این میانه بودند که چندان به کارهای نیکوکارانه آوازه نداشتند اما در پی دگرگونیهایی که در زندگیشان رخ میداد، به این گونه کارها روی میآوردند. وقف، در این شرایط، در دسته نخستین کارهایی جای میگرفت که چنین اشخاصی انجام میدادند. نمونههایی بسیار در تاریخ معاصر ایران میشناسیم. «اسمعیل بزاز»، یکی از افرادی به شمار میآید که اینگونه بود که بر خلاف شیوه همیشگی زندگی اش، سرانجام با سنت وقف و نیکوکاری پیوند یافت.
عبدالله مستوفی در کتاب «شرح زندگانی من، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه» درباره وی مینویسد: «اسمعیل بزاز، چنانکه از لقبش پیداست، بزاز و مرد خوشمزهای بود. ابتداء در مجالس رفقای خود ... آنها را میخنداند. کمکم کارش بالا گرفته، در مجالس اعیان هم حاضر میشد و حضار را سرگرم میکرد. بالاخره با داشتن کسب بزازی، یکی از سردستههای عمله طرب و شاهشناس شد. در این دوره شغل مطربی کار شریفی نبوده و آنها که باین کسب میپرداختند، مردمان آبرومندی نبودند. اسمعیل بزاز مردی شریف و از پستیهای مطربی گریزان و استقبال او از این کار از راه عشق به لودگی بود. چنان که با داشتن دسته مطرب، کسب اصلی خود بزازی را ترک نکرده بود. انعامی که مردم به اسمعیل بزاز میدادند، غیر از باجی بود که کریم شیرهای از آنها میگرفت.
الحق اسماعیل بزاز هم نسبت به آنها که از قبلشان استفاده کرده بود، حقشناسی شایانی میکرد و به مدح و ثنای خود آنها را خشنود مینمود. این شخص در آخر عمر بمکه رفت و مسجدی ساخت و از اموالش موقوفهای برای آن مقرر داشت. خیابان اسمعیل بزاز که این مسجد در آن واقع و تا قبل از نافبریهای تازهای که برای خیابانهای شهر کرده و اسم این خیابان را خیابان مولوی گذاشتهاند، باسم او معروف بود. حاجی اسمعیل، با اینکه در این اواخر توبه کرده و به کسب قدیم خود اشتغال داشت، گلدانهای نرگسش در شب عید برای اعیان میرفت و اعیان هم عیدی او را نظر به خلوص او چربتر از زمان سابق میدادند.»
منبع: شهر امید
دیدگاه خود را بنویسید