امروزه کارآفرینی و سازمانهای پرورش کارآفرین به سرعت در حال گسترش است و کارآفرینی مهمترین راهحل ایجاد اشتغال و توسعه اقتصادی شناخته میشود. در سالهای اخیر در کنار کارآفرینی، مفاهیم دیگری مانند کارآفرینی اجتماعی و کسبوکار اجتماعی معرفی شدهاند که از نظر مفاهیم بنیادی با یکدیگر تفاوت دارند.
کارآفرینی به دنبال ایجاد کسب وکار برای کسب سود است.
اما کسبوکار اجتماعی تنها به دنبال حل معضل اجتماعی است، به صورتیکه کسبوکار تنها هزینه خودش را در میآورد و اگر سودی حاصل شود دوباره برای حل موضوع، سرمایهگذاری میشود.
پیدایش کسبوکارهای اجتماعی در دنیا، هم از این بُعد که فرم جدیدی از کسبوکار محسوب میشوند و هم از این جهت که بالقوه تاثیرات اجتماعی زیادی به همراه خود خواهند داشت، بسیار مهم بوده و لذا بررسی و کاوش در این حوزه مطالعات، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
یکی از مهمترین عوامل پایداری کسبوکار ریشهدار بودن در فرهنگ جامعه و حل کردن معضلات جامعه از طریق کسبوکار است. لذا در این مقاله کسبوکار اجتماعی به عنوان راهحل پایدار و مناسب جامعه برای حل این معضل اجتماعی معرفی میشود.
کارآفرینی
کارآفرینی به لحاظ معناشناختی واژه کارآفرینی، از لغت فرانسوی به معنای متعهد شدن به انجام کاری مشتق شده است. این عبارت سابقه طولانی در بخش بازرگانی دارد.
مشهورترین تعریف این عبارت ایجاد ارزش از طریق نوآوری است (شومپیتر، 1951 دراکر، 1958).
به مانند شومپیتر و پیتر دراکر، کول (1946) و کوپر (1946) نیز کارآفرینی را از طریق نوآوری تعریف میکنند.
میلر (1983) کارآفرینی را با عبارتهای خطرپذیری و نوآوریهای بنیادی در تولید تعریف میکنند.
پیترسون و برگر (1971) معتقد است که فعالیتهای کارآفرینی به شرکتها کمک میکند تا تجارت جدیدی را برای افزایش سودآوری توسعه دهند و بورگلمه (1999) معتقد است که فعالیتهای کارآفرینی با افزایش تولید همراه است و فرآیند نوآوری موفقیت شرکتها را ارتقا میبخشد. (ابطحی سیدحسین و همکاران، 1388)
کارآفرینی اجتماعی
عبارت کارآفرینی اجتماعی به سازمانهای در حال رشدی اشاره دارد که هدفشان تامین نیازهای اساسی انسانها است بهطوریکه تامین این نیازها از طریق سازمانهای تجاری و بخش خصوصی امکانپذیر نیست. (سیلوس و همکاران، 2006، ص 251)
از این رو هر تعریفی از کارآفرینی اجتماعی بایستی جایگزین اقتصادی و تجاری باشد که کارآفرینان تجاری دنبال میکنند.
دیوید پرنسکی (2005) کارآفرینی اجتماعی را فرایندی تلقی میکند که از طریق آن سازمانها برنامههای جدیدی برای حل مسائل اجتماعی طراحی و ارائه میکنند. در تعریف باید به ترکیب مولفههای پاسخگویی، نوآوری و تغییر توجه شود.
کسب و کار اجتماعی
کسبوکار اجتماعی، یکی از مفاهیم نوپای دنیای مدیریت است. این مفهوم اولین ، برنده جایزه نوبل صلح در سال 2005 وارد ادبیات بار توسط آقای «محمد یونس» دانشگاهی حوزه مدیریت شد.
تعاریف متفاوتی برای بحران بیان گردیده است.
سادهترین تعریف برای بحران «عدم تعادل بین نیاز و مصرف با تولید» است. بحرانها به دو دسته کلی تقسیمبندی میشود.
بحرانهای انسان ساخت و بحرانهای طبیعی.
بحرانهای انسان ساخت بحرانهایی هستند که ناشی از عملکرد و یا طرح و نقشه قبلی انسانها و فراگیر باشند:
مثل بحرانهای اجتماعی یا اقتصادی که ناشی از عملکرد نادرست و یا طرح و نقشه دشمنان است که گریبان گیر جامعه میشود. بحران مالی تنها یکی از چند تهدیدکننده جوامع انسانی است.
ما با بحران غذای جهانی، بحران انرژی، بحران زیستمحیطی، بحران بهداشت و بحران مستمر اقتصادی و اجتماعی و فقر عظیم جهانی مواجه هستیم و آن را تحمل میکنیم.
اگرچه این بحرانها چندان مورد توجه قرار نمیگیرند ولی بهاندازهی بحران مالی اهمیت دارند. در حقیقت این بحرانها از ریشه ضعف اساسی نظریهپردازی در زمینه سرمایهداری نشئت میگیرد. (یونس،1394)
اما واقعیت بسیار متفاوت از این تئوری است. مردم موجودات تک بعدی نیستند بلکه چندین بعد دارند که احساسات، باورها، اولویتها و الگوهای رفتاری متفاوت ایجاد میکند و این نشان میدهد که اجباری وجود ندارد که همه به فکر حداکثر رساندن سودشان باشند.
اگر حداکثرسازی سود، به تنهایی تمامی رفتارهای انسانی را کنترل میکرد، فقط موسساتی برای ایجاد رفاه بیشتر و کسب سود طراحی میشدند و هیچ کلیسا، مسجد، کنیسه، مدرسه، موزههای هنری، مراکز اجتماعی، خیریه، بنیاد یا سازمانی غیرانتفاعی ایجاد نمیشد.
در این صورت تصویر ما از کسب وکار تغییر میکند. وقتی ما به انسان، دوبعدی نگاه نماییم به این نتیجه میرسیم که ما به دو نوع کسب وکار نیاز داریم:
یکی برای هدف فردی و حداکثرسازی منافع شخصی، و دیگری برای کمک به دیگران.
نوع اول کسب وکار با هدف افزایش سود برای صاحبان و مالکان آن و بدون توجه کافی و بررسی اثرات کسب و کار بر دیگران شکل میگیرد. در نوع دوم کسب وکار با هدف سودرسانی به دیگران شکل میگیرد و صاحبان کسب و کار به غیر از لذت خدمت رسانی به دیگران، بهرهی دیگری از کسبوکار خود نمیبرند.
در واقع نوع دوم کسب و کار، مبتنی بر بعد دیگرخواهی انسانها شکل میگیرد، که تحت عنوان کسبوکار اجتماعی نامیده میشود؛ موضوعی که نظریههای اقتصادی فاقد آن است. (یونس، 1394) .
1-عدم انگیزه سودآوری
در یک کسبوکار اجتماعی، سرمایه گذار بدون انگیزه کسب سود مالی برای خود، به دیگران کمک میکند. کسب و کار اجتماعی از آنجایی که باید پایدار و خودگردان باشد، نوعی کسبوکار است که به دنبال کسب حداکثر سود مالی از فعالیتهای خود نیست. این کسبوکار، درآمد کافی برای پوشش دادن هزینههایش را تامین میکند و بخشی از مازاد درآمدش را در توسعه کسبوکار سرمایهگذاری و بخشی را برای پوشش دادن عدم قطعیتها پس انداز میکند. بنابراین کسبوکار اجتماعی برای دستیابی به اهداف یک «شرکت بی ضرر و با تقسیم سود» است که کاملا اجتماعی ایجاد شده است.
2-هدف کسبوکار اجتماعی
هدف کسبوکار اجتماعی حل مسائل اجتماعی است. در این نوع از کسبوکار، شرکت سودآور است؛ اما کسی سود دریافت نمی ًکند، چون شرکت کاملا مسائل اجتماعی اختصاص یافته و ایجاد سود فردی برای سهامداران یا مالکان شرکت از آن حذف شده است. البته مالک کسب وکار می تواند در یک دوره زمانی، تنها مبلغ سرمایهگذاری شده اولیه را از سود شرکت بردارد و به عبارتی مبلغ به سرمایهگذاران اولیه بازگردانده شود.
وقتی ما به انسان، دو بعدی نگاه نماییم به این نتیجه می رسیم که ما به دو نوع کسب وکار نیاز داریم: یکی برای هدف فردی و حداکثرسازی منافع شخصی، و دیگری برای کمک به دیگران.
3-شیوه تامین مالی کسبوکارهای اجتماعی
شیوه تامین مالی کسبوکار اجتماعی، در فرهنگ ایرانی-اسلامی، مفهوم بسیار نزدیکی به نام «قرض الحسنه» دارد و این خود ظرفیتی برای رشد این مدلهای کسبوکار در ایران میتواند باشد. (طهماسبی،1394)
کسبوکارهای اجتماعی، مزایایی نیز نسبت به موسسات خیریه رایج خودگردان هستند. برای تامین دارند و آن اینکه از نظر اقتصادی کاملا منابع مالی کسبوکارای اجتماعی، بنیادها میتوانند درصدی از سرمایههایشان را برای حمایت از کسبوکارهای اجتماعی کنار بگذارند و کسب وکارها میتوانند از بودجه مسئولیت اجتماعی، برای سرمایهگذاری در جهت ایجاد کسبوکارهای اجتماعی استفاده کنند. خیرین نیز میتوانند سرمایههای کسبوکاراجتماعی را تامین کنند. (یونس، 1392)
4-انواع کسبوکارهای اجتماعی
نوع اول، شرکتهای خودگردان و بدون تقسیم سودی هستند که برای حل یک مسئله اجتماعی ایجاد شده اند و مالکیت آنها در اختیار سهامدارانی است که به دنبال کسب سود شخصی از سهامشان نیستند و سود ناشی از سرمایهگذاری خود را تنها در جهت توسعه همان کسب وکار اجتماعی صرف مینمایند که تحت عنوان کسبوکار اجتماعی نوع اول نامیده میشوند.
نوع دوم، مثل کسب وکارهای رایج هستند که به سهامداران خود سود تخصیص میدهند ولی مالکیت این کسب وکارها در اختیار فقراست و یا به عبارت دیگر سهامداران آن فقرا هستند.
این نوع از کسبوکارها از آنجاییکه سود خود را به فقرا میدهند و در نتیجه به کاهش فقر و حل یک مسئله اجتماعی کمک میکنند، کسبوکار اجتماعی نامیده میشوند.
ولی از آنجایی که برخالف کسبوکارهای اجتماعی نوع اول، به سهامداران خود سود تخصیص میدهند، کسب وکار اجتماعی نوع دوم نامیده میشوند.(یونس، 1394)
در جدول شماره 1 به صورت خلاصه دو نوع کسبوکار اجتماعی اول و دوم را میتوان دید.
5-کسب وکار اجتماعی و سازمان غیرانتفاعی
یک کسب وکار اجتماعی، برخلاف سازمانهای غیرانتفاعی، چند سرمایهگذار و مالک دارد.
در تصویر زیر تفاوت و تشابه کسبوکار اجتماعی با سایر نهادها بیان شده است.
ترجمه: حسین جودت جافی (کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی)
دیدگاه خود را بنویسید