اجاره موقوفه
۱. اگر وقفِ منفعت باشد، اجاره آن جایز است؛ چه وقف خاص باشد و چه عام.
همچنین چه بر عناوین عامه وقف شده باشد و چه جهات عامه؛ به دلیل اینکه مقصود، تحصیل منفعت از موقوفه و دادن آن به موقوف علیهم است؛ مانند مزرعهای که واقف برای اولاد یا فقرای سید، وقف کرده است.
۲. اگر وقف انتفاع باشد، اجاره آن جایز نیست.
موقوفه نیازمند تعمیر
اگر موقوفه برای بقاء و استفاده از آن نیاز به تعمیر داشته باشد:
۱. واقف برای موقوفه هزینهای قرار داده است که صرف آن شود، باید همان را مصرف کرد.
۲. واقف هزینهای قرار نداده است. بنابر احتیاط واجب از منافع موقوفه برای تعمیر آن استفاده میشود.
۳. چیزی که صرف تعمیر شود، وجود ندارد؛ برای متولی جایز است قرض کردن با قصد اینکه آن قرض را از منافع موقوفه بپردازد و یا با مال خود، موقوفه را تعمیر کند، با قصد اینکه از منافع موقوفه، استیفاء کند.
اگر قصد ادای قرض یا استیفاء از منافع موقوفه را نداشته باشد، بعد از آن نمیتواند از منافع موقوفه بردارد.
مسئله
۱. در صورتیکه بقای موقوفه متوقف بر فروش بعضی از وقف است، فروش آن بعض جایز است.
۲. در صورت خرابی قسمتی از وقف، بهگونهای که مجوز بیع پیدا شود و قسمت دیگر هم برای تحصیل منفعت نیاز به تعمیر داشته باشد، باید به ترتیب زیر عمل کرد:
الف) با فروش قسمت خراب میتوان موقوفه مشابه آن را خرید؛ این خود دو حالت دارد:
یک- از منافع قسمت محتاج به تعمیر، امکان تعمیرش هست، بنابر احتیاط واجب، پول فروش را باید صرف خرید موقوفه مشابه کرد و از منافع صرف تعمیر شود.
دو- امکان تعمیر با منافع قسمت مزبور نیست، پول فروش را فقط میتوان صرف تعمیر لازم (برای تحصیل منفعت، نه تعمیر برای بهتر شدن و زیاد شدن منفعت) کرد.
ب) با فروش آن نمیتوان موقوفه مشابه خرید پول آن صرف تعمیر بقیه موقوفه میشود؛ چه تعمیر برای حصول منفعت باشد (تعمیر لازم) و چه برای زیاد شدن منفعت.
تغییر وقف
تغییر وقف، حتی توسط واقف هم جایز نیست؛
برای مثال، نمیتوان مکانی را که به عنوان حسینیه وقف شده است، به مسجد تبدیل کرد.
البته اگر وقف منفعت باشد، در صورتیکه با این عنوان فعلی موقوفه، منفعتی ندارد یا منفعت آن بسیار اندک بوده، جایز است به عنوان دیگری که دارای منفعت است، تبدیل شود.
غصب وقف و ضامن بودن نسبت به خسارات وارده
در مورد غاصب یا هر کسی که خسارت به وقف، مستند به اوست، احکام ذیل وجود دارد:
۱. اگر وقف خاص یا وقف منفعت (در وقف عام) باشد:
الف) به عین آن آسیبی برسد یا از بین برود ضامن عین موقوفه است. بنابراین رد عین در صورتیکه موجود باشد و رد عوض آن در صورتیکه تلف کرده باشد، واجب است.
ب) اگر منافع آن غصب شده باشد ضامن منافع است و رد عوض منافع استیفا شده و استیفا نشده هم واجب است.
نکته:
اگر وقف تلف شده، باید عوض آنچه از بین رفته است در بدل وقف صرف شود؛ یعنی عین وقف دیگر با آن پول انجام شود و عوض منافع در همان مسیر وقفنامه صرف شود.
مثال: اگر کسی ساختمانی را که طبق وقف میبایست اجاره آن صرف عزاداری امام حسین(ع) شود، خراب کند، باید در عوض، ساختمان دیگری وقف این کار کند.
۲. وقف انتفاع (مصالح عامّه) باشد.
الف) مساجد، مقابر، زیارتگاهها، پلها و مانند آن اجرت آن را ضامن نیست و فقط اگر عین مسجد و زیارتگاه خسارتی ببیند، ضامن خسارت است و در بدل وقف صرف میشود.
ب) مدارس، حمام، کاروانسرا و مانند آن اجرت آن را ضامن است، مگر در همان مواردیکه در وقفنامه تعیین شده، مورد بهرهبرداری واقع شده باشد. (اگرچه غاصبانه مورد بهرهبرداری واقع شده است.)
معلوم نبودن جهت وقف
اگر وقفی بودن چیزی محرز باشد، ولی جهت وقف معلوم نباشد، یعنی ندانیم در چه مسیری باید استفاده شود.
۱. متولی خاص دارد. پس در نحوه تصرف به او مراجعه میشود.
۲. متولّی خاصی ندارد. پس به حاکم شرع مراجعه میشود.
نحوه مصرف درآمد شیئی که بین محتملات مردد است:
۱.
قدر متیقّن و قدر مشترکی در مورد مصرف آن وجود دارد؛
مثلاً محتملات عبارتاند از فقراء، علماء، سادات و اهل فلان شهر بین فقرای عالم سید اهل فلان شهر مصرف میگردد. (یعنی فقرایی که هم عالم، هم سید و هم اهل فلان شهر باشد.)
۲. قدر متیقنی وجود ندارد و احتمالات مختلف در افراد خاصی قابل جمع نیست؛
مثلاً بین مسجد و فقراء و حسینیه تردید داشته باشد.
الف) شبهه محصوره با قرعه، مورد مصرف معلوم میشود؛ مثلاً اگر قرعه به نام مسجد بیفتد، درآمد صرف مسجد میشود.
ب) شبهه غیر محصوره:
یک- درصورتیکه بین عناوین یا اشخاص غیر محصوره باشد مثلاً فرزندان یکی از افراد ساکن مشهد که معلوم نیست این فرد کیست یا یکی از فقرای شهر مشهد که معلوم نیست کدام فقیر است یا فراموش کردهایم، در حکم مجهول المالک است.
بنابراین به عنوان ردّ مظالم به فقراء صدقه داده میشود.
دو- بین جهات غیر محصوره است؛ مثلاً مردّد بین مسجد، زیارتگاه، پل و... باشیم در امور خیریهای در همین موارد صرف میشود.
توضیح:
۱. منظور از شبهه محصوره آن است که قدر متیقنی در اینجا وجود خارجی ندارد تا اجارهبها صرف آن شود. اما محدود به موارد معدودی است؛ مثلاً میدانیم که یا باید صرف پزشکان منطقه شود یا صرف علمای منطقه، اما نمیدانیم مشخصاً کدام است؛ پزشکی هم که از علمای دین هم باشد در آن منطقه وجود ندارد. لذا قرعه میاندازیم.
۲. منظور از شبهه غیر محصوره آن است که تعداد احتمالات زیاد است؛ مثلاً مرددیم که مورد مصرف اجارهبها پزشکاناند یا علمای دین یا فقرا و یا ... .
اثبات وقف بودن
صرف وجود وقفنامه اثبات کننده وقف بودن چیزی نیست. بلکه وقف به یکی از طرق زیر ثابت میشود:
۱. کسانی که مال وقفی در دستشان است، اعتراف به وقف بودن آن نمایند و همچنین ورثه او بعد از مرگش اعتراف کنند.
۲. قبلاً کسانی که مال در دستشان بوده با آن رفتار وقف را میکردهاند.
۳. دو نفر عادل گواهی به وقفیت دهند.
۴. با قرائن و شواهدی مثل شهرت به وقفیت، علم و اطمینان حاصل شود که وقف است.
منابع
(۱) وسایل الشیعه/ج۱۹/ص۱۷۵
(۲) صدقه جاریه به وقف تفسیر شده است.
(۳) هر انتفاعی حتی انتفاعی که مورد نظر واقف نبوده است.
(۴) غرض در این وقف، تحصیل منفعت و صرف آن در اموری است که در وقف بیان شده است؛ مانند اینکه مغازهای را وقف مسجد میکنند.
(۵) غرض، تحصیل منفعت برای امر دیگر نیست. بلکه استفاده از همان موقوفه مدّ نظر است؛ مانند خانهای که برای سکونت امام جماعت وقف شده است یا مدرسهای که برای تحصیل محصلین وقف شده است.
دیدگاه خود را بنویسید